سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک گربه آمده بود موقع شام، کنار در حجره‏مان و زل زده بود توی چشم ما. دهان‏مان که می‏جنبید خجالت می‏کشیدیم از نگاه معصومش. یک تکه گوشت برداشتم و بردم نزدیک دهانش که بخورد. پنجه کشید به دستم؛ دستم خون افتاد... تقصیر من بود؟!
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:38 صبح |[ پیام]